عکسهای سیاه دختر مدرسهای در دستان پسر شرور | اگر پدرم بفهمد...
تاریخ انتشار: ۱۲ بهمن ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۹۶۵۵۲۸۹
به گزارش همشهری آنلاین، دختر ۱۶ ساله ای که که در کلاس نهم دبیرستان تحصیل میکرد و مدعی بود از این همه اشتباه در زندگی خسته شده و میخواهد با فراموش کردن گذشته مسیر درست زندگی را انتخاب کند، به مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری امام رضا (ع) مشهد گفت: فرزند بزرگ خانواده هستم و خواهری کوچکتر از خودم دارم اما روزگار تلخ من از ۴سال قبل زمانی آغاز شد که مدام به منزل پدربزرگم رفت وآمد میکردم و در واقع آنجا به منزل دوم من تبدیل شده بود.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
پدر ومادرم نیز هیچگونه سختگیری در این زمینه نمیکردند چراکه آنها هم دوست داشتند من اوقاتم را در خانه پدربزرگم سپری کنم، ولی من به خاطر یکی از بستگان نزدیکم به آنجا میرفتم که او نیز مدام به خانه پدربزرگم میآمد.
روابط بین من و حمید به گونهای پیش رفت که او از من سوءاستفاده میکرد ولی نمیتوانستم این موضوع را برای اطرافیانم بازگو کنم. حمید پسر جوانی بود که بسیاری از بستگان و فامیل به او احترام میگذاشتند و معتقد بودند او پسری درسخوان و مودب است.
آرامآرام طوری از حمید نفرت پیدا کردم که دیگر به خانه پدربزرگم نیز نرفتم اما همواره درگیری ذهنی داشتم و از این موضوع بسیار رنج میبردم. از طرفی هم نمیفهمیدم چرا پدر و مادرم اینگونه و با خیال راحت مرا رها میکنند و کسی به این فکر نمیکند که در خانه پدربزرگم چه میگذرد.
اشکهای بیپایان زن جوان در کلانتری ؛ خیلی پشیمانم! | عشقم متاهل و بیخانمان و دزد از آب درآمد! ازدواج دختر ۱۰ ساله با مرد ۵۰ ساله | فقط میخواستند یک نانخور کم شوداز طرف دیگر، کنجکاوی بیشتر و آزاد بودن در خانواده مرا به سوی ارتباط با پسری جوان کشاند که با او در ایستگاه مترو آشنا شدم. او که کتاب و کیف مدرسهام را دیده بود، ادعا کرد کتابهای آموزشیای دارد که همه سوالات امتحانی را پاسخ داده است. همین موضوع به آشنایی و ارتباط بین من وارسطو انجامید و من بدون تامل درباره عواقب دوستیهای خیابانی به ارتباط تلفنی با او ادامه دادم و گاهی نیز در خیابان یا فضای سبز با یکدیگر قرار ملاقات میگذاشتیم.
اما او روزی با حیله و نیرنگ مرا به منزلشان کشاند که پدر و مادرش در خانه نبودند. ارسطو که مدعی بود قصد ازدواج با مرا دارد و به زودی به خواستگاریم میآید، از من خواست حجاب از سر بردارم و کنار او راحت باشم. در همین حال اگرچه من سعی کردم فاصلهام را با او حفظ کنم ولی ارسطو به طور پنهانی از من عکس و فیلم گرفت.
حالا که فهمیدهام اینگونه روابط خیابانی فرجام تلخی دارد و نمیخواهم دیگر به این ارتباط غیراخلاقی ادامه بدهم، تهدیدم میکند که تصاویرم را برای پدرم میفرستد و من هم از رسوایی و آبروریزی میترسم چراکه پدرم موقعیت اجتماعی بالایی دارد.
با توجه به اهمیت موضوع و با صدور دستوری از سوی سرهنگ غلامعلی تیموری (رئیس کلانتری امام رضا (ع)) بررسیهای قانونی برای احضار پسر جوان و اقدامات روانشناختی درباره عکسهای سیاه و بازگشت دختر نوجوان به مسیر صحیح زندگی در دایره مددکاری اجتماعی کلانتری آغاز شد.
کد خبر 829474 منبع: خراسان برچسبها خبر مهم خانواده فضاى مجازى حوادث ایرانمنبع: همشهری آنلاین
کلیدواژه: خبر مهم خانواده فضاى مجازى حوادث ایران خانه پدربزرگم
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.hamshahrionline.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «همشهری آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۹۶۵۵۲۸۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
دختر بچه ۱۰ ساله همبازیاش را به قتل رساند!
به گزارش «تابناک» به نقل از تسنیم، عقربهها ساعت ۱۷ بعد از ظهر پنجشنبه یازدهم بهمن ماه ۴۰۲ را نشان میداد که مرد جوان اهل کشور افغانستان هراسان با مرکز فوریتهای پلیسی ۱۱۰ تماس گرفت و به اپراتور گفت: ساعتی قبل دختر ۱۰ سالهام به بهانه بازی از خانه بیرون رفت و دیگر بازنگشت، نگرانم بلایی سر او آمده باشد لطفاً کمک کنید.
بدین ترتیب تجسس واحدهای گشت ماموران کلانتری خیلی زود آغاز شد، اما جستوجو در خیابانهای شرق تهران بی نتیجه بود؛ تقریباً ۳ ساعت بعد، زنگ خانه دختر گمشده به صدا در آمد، چند کودک که در تپههای اطراف محله مسعودیه سرگرم بازی بودند با جسد خونین او مواجه شدند.
طولی نکشید که خبر این جنایت هولناک به سرعت در بیسیمهای کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی تهران بزرگ پیچید و خیلی زود تیمی از متخصصان بررسی صحنه جرم راهی محل حادثه در تپههای مسعودیه شدند.
ماشینهای کلانتری، پلیس آگاهی، آمبولانس پزشکی قانونی و خودرو بازپرس ویژه قتل دادسرای امور جنایی در محل حاضر شده بودند؛ جمعیت زیادی نیز در اطراف حلقه زردرنگ امنیتی جمع شده و با نگرانی به دنبال اخبار تازهای از این جنایت هولناک بودند.
بررسیهای اولیه نشان میداد دختر بچه براثر ضربات متعدد و بیرحمانه چاقو به قتل رسیده است، اما این در حالی بود که محل کشف جسد با خانه مقتول فاصله زیادی نداشت؛ با توجه به این سرنخ، کارآگاهان جنایی پی بردند که پای قاتلی آشنا درمیان است.
پس از انتقال جسد به پزشکی قانونی، اقدامات اطلاعاتی و تحقیقات محلی کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی آغاز و در نخستین گام مشخص شد که مقتول چند ساعت قبل از اینکه جسدش کشف شده باشد با دختر ۱۰ ساله همسایه روبهرو خانهشان مشغول بازی بوده و محله را با همدیگر ترک کردهاند!
تحقیقات بیشتر نشان میداد، این ۲ دختر ۱۰ ساله، سه سالی میشود که همسایه هستند و بخاطر یک گوشی نیز با یکدیگر اختلافاتی نیز داشتهاند.
بنابر حساسیت موضوع، دختر ۱۰ ساله که از نظر حالت روحی و روانی شرایط مناسبی ندارد، هدف تحقیق قرار گرفت و در همان اظهارات اولیه خود مدعی شد، مقتول را با نقشه قبلی به بهانه بازی به اطراف تپههای مسعودیه کشانده و او را با ضربات چاقو به قتل رسانده است!
در بررسی از تلفن همراه دختربچه نیز فیلمهای جنایی و خشونتآمیز پیدا شد که نشان میداد او مدام این فیلمها را تماشا میکرده و و از این طریق به شدت، روحیات خشنی داشته است!
با صدور قرار قانونی از سوی مرجع قضایی، دختربچه ۱۰ ساله برای سیر مراحل قانونی پرونده به دادسرای ناحیه ۲۹ تهران (ویژه اطفال و نوجوانان) اعزام شد و تحقیقات جهت کشف ابعاد پنهان پرونده همچنان ادامه دارد.